هر چيزي كه بخواي ...زود باش بيا ديدن كن
عشق فقط .........خدا****دلتان سرشار از ياد خدا باد.. . یادمان باشد پیمانى راکه در طوفان با خدا مى بندیم در آرامش فراموش نکنیم . . . .
درباره وبلاگ


خدايا من معني قسمت و حكمت رو نمي دونم اما... تو معني طاقتو مي دوني مگه نه؟؟؟ دلهر هايت را به باد بده اينجا دلي هست كه براي آرامشت دستي به آسمان دارد... سلام به دوستان گلم من مريم داوودي به عنوان مدير وبلاگ از اينكه افتخار دادين نگاه هاي زيباتونو متوجه وبم كرديد كمال تشكر را دارم و با درود و خوش آمد گويي اميدوارم از مطالب لذت ببريد ........بفرماييد.........

پيوندها
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق فقط...خدا و آدرس montazerolmahdi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 19
بازدید ماه : 145
بازدید کل : 42540
تعداد مطالب : 25
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1



نويسندگان
مريم داوودي

آرشيو وبلاگ
3 آبان 1391
2 آبان 1391


آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
16 / 8برچسب:, :: :: نويسنده : مريم داوودي

 

 

 

 

از فاطمه اكتفا به نامش نكنيد


نشناخته توصيف مقامش نكنيد


هر كس كه در او محبت زهرا نيست


علامه اگر هست سلامش نكنيد

 
17 / 8برچسب:, :: :: نويسنده : مريم داوودي


 

 




لئوناردو دی‌کاپریو (به انگلیسی: Leonardo DiCaprio) بازیگر آمریکایی و سینمای هالیوود است که به خاطر بازی در فیلم‌های مشهور و موفق هالیوود شهرت بسیاری کسب کرده‌است.

زندگی‌نامه
لئوناردو ویلهلم دی‌کاپریو در ۱۱ نوامبر ۱۹۷۴ در هالیوود کالیفورنیا(در امریکا) متولد شد.پدرش جورج دی کاپریو نویسنده کتاب‌های کومیک و مادرش ارمهاین ایندربرکن و مادر بزرگش هلنا ایندربرکن. اجداد لئوناردو اهل ایتالیا و آلمان بودند . نام لئوناردو توسط مادر او و به خاطر نام لئوناردو داوینچی هنگامی که نقاشی این هنرمند را در ایتالیا مشاهده نمود بر او گذاشته شد. مادر و پدر لئو هنگامی که تنها یک سال داشت از یکدیگر طلاق گرفتند و لئوناردو همراه مادرش در محلهی فقیرنشینی با نام ایکو پارک eco park که موسوم به زاقه‌های هالییود است زندگی کرد و بزرگ شد.
__________________

آغاز بازیگری
او بازیگری را در ۵ سالگی با بازی در مجموعه‌ای تلویزیونی رامپر روم آغاز کرد اما به علت رفتارش از پروژه اخراج شد و پس از آن تصمییم گرفت تا تحصیلاتش به طور جدی آغاز کند و به مدرسه John Marshall High School پیوست. در ابتدای دوران کارش مدیر آژانس و مدیر برنامه‌هایش به او گوش زد کردند که نام «لئوناردو» بیش از حد غیر انگلیسی و

براي ديدن عكس به ادامه مطلب مراجعه كنيد



ادامه مطلب ...
 
17 / 8برچسب:, :: :: نويسنده : مريم داوودي

 

 

 

تاریخ تولد: 31 ژانویه 1975
 
 محل تولد :سیملا ،هند
 

پریتی فقط 12 سال داشت که مقابل دوربین قرار گرفت هر چند آن کار یک آگهی بود که یکی از دوستان خانوادگی اشان ساخته بود و از آن پس می خواست تا یک مدل بشود . دانش آموخته سیملا که هر گز در خواب نمی دید روزی هنرپیشه بشود. می گفت که هدفش همچون دیگر نوجوانها در زندگی این بود که یک تغییر مناسب ایجاد کند. احتمالا اگر آن روز یک هواپیما سر راهش قرار می گرفت حتما خلبان می شد . عاشق این بود که مسیری را تا انتها پیگیری کند اما متاسفانه همیشه چشم به فعالیت دیگران داشت و به ادعای خودش هرگز ایده ای نداشت که صرفا مال مال خودش باشد.
 
 روانشناسی درس مورد علاقه اش در دانشگاه بود و همه می پنداشتند که او روزی یک روانشناس خواهد شد ،شاید هم یک تاجر موفق ، اما پریتی در عین ناباوری همگان به یک هنرپیشه بدل شد او حتی تا مومبای رفت تا در رشته روانشناسی جنایی در یک دانشگای مومبای تحصیل کند اما تقدیر چیز دریگری در آستین داشت کارگردانی به نام شکر کاپور در یک مهمانی دوستانه او را می بیند و پس از دیدن کارش در آگهی تجاری liril او را می پسندد و تصمیم می گیرد تا از این دختر برای فیلم بعدی اش در نقش اصلی زن استفاده کند.
 
 حضور در تارا روم یوم پیزی بود که هر نوآمده ای از ته دل می خواست در آن باشد پس پریتی معطل نکرد و حتی دوره کلاسهای حرکات موزون را هم پشت سر گذاشت اما این فیلم هرگز ساخته نشد و پریتی سر خورده بر جای ماند. اما اندک زمانی بعد که کاندان شاه بازی در کیانا را به او پیشنهاد می دهد و پریتی با بازی در نقش یک دختر عاشق به تجربه ای وحشتناک دست پیدا می کند و توانست همگان را مجذوب خویش کند.
 
 بیوگرافی شماره 2
 
 او از کودکی همواره بازی در سینما را در رویاهای خود در سر داشت او در همان سنین نوجوانی و جوانی چندین بار در گزینش بازیگری شرکت کرد اما متاسفانه هر بار به دلیلی موفق به انتخاب نشد .
 
 او پس از ناامید شدن از بازیگری رو به مدل شدن ( مانکن ) آورد و به خاطر چهره جذاب و فیزیک بدنی مناسب ظرف مدت کوتاهی جزو بهترینهای این شغل شد که به ناگهان شانس به او رو آورد و بازی در فیلم (از اعماق دل) Dil Se به او پیشنهاد شد او که منتظر چنین موقعیتی بود فرصت را غنیمت شمرد تا با استفاده از حضور شاهرخ خان در این فیلم خود را به عنوان چهره ای جدید به سینمای هند معرفی کند . او در این فیلم علیرغم نداشتن نقشی کلیدی با ارائه بازی زیبا از خود بسیار مورد توجه قرار گرفت و بعد از آن سیل پیشنهادات بسوی او روانه شد و از آن پس تا این لحظه او همواره در فیلمهایش بازی تاثیرگذار و تماشاگر پسند ارائه داده است و اکثر فیلمهای او با فروش خوبی در گیشه همراه بوده است .
 
 از فیلمهای او میتوان به (سرباز) Soldier در کنار بابی دئول , ( دل میخواهد)Dil Chahta Hai در کنار عامر خان , ( دزدکی - یواشکی ) Chori Chori Chupke Chupke و ( هر دلی که عاشق میشه) Har Dil Jo Pyaar Karega در کنار سلمان خان و رانی موکرجی , ( چه بگوییم!!) Kya Kehna در کنار سیف علی خان , (ماموریت کشمیر) Mission Kashmir در کنار ریتیک روشن , (این راه عشق است) Yeh Raaste Hain Pyaar Ke در کنار آجی دوگان , ( دل مال تو است) Dil Hai Tumhaara در کنار ماهیما , (آرمان) Armaan در کنار آمیتاب بچن و آنیل کاپور و به تازگی در فیلم فوق العاده ( کسی را پیدا کردم) Koi...Mil Gaya در کنار ریتیک اشاره کرد .
 
 او از معدود بازیگران زنی است که افتخار بازی در کنار مربع قدرت چند سال اخیر سینمای هند یعنی شاهرخ خان , سلمان خان , عامر خان و ریتیک روشن را داشته است ( افتخاری که تمام بازیگران زن در این سالهای اخیر آرزوی آنرا دارند) .
 
 جالب است که در مورد پریتی بدانید که : او واقعا عاشق سینماست و فیلمهای رومانتیک را بسیار دوست دارد . هنرپیشه مورد علاقه او در سینمای آمریکا ال پاچینو و در سینمای هند راج کاپور و نرگس میباشند . صمیمی ترین دوست او رانی موکرجی است . او در انتخاب غذا بسیار وسواسی است و دست پخت مادرش را به هر غذایی ترجیح میدهد . رنگهای مورد علاقه او بنفش و قرمز میباشد ( در ملاَ عام عاشق میشویم) Khullam Khulla Pyaar Karenge را در نوبت اکران دارد که در این فیلم با گوویندا همبازی است و در حال بازی در فیلمی با نام ( هدف) Lakshya در کنار آمیتاب بچن و ریتیک روشن میباشد

 
17 / 8برچسب:, :: :: نويسنده : مريم داوودي

,

 

 




تماشاگران کیت الیزابت وینسلت مشهور به رز انگلیسی با ۱۶۸ سانتی متر قد یکی از بازیگران معروف هالیوود است.از کیت می پرسم که کدام یک از شخصیتهایی که تاکنون در نقش آنها بازی کرده است بیشتر علاقه دارد. او جواب می دهد بالسی. او ترجیح می دهد چکمه بپوشد تا کفش معمولی چون احساس می کند پاهایش بر روی زمین استوارتر است.

بیوگرافی کیت وینسلت

کیت وینسلت در ۵ اکتبر سال ۱۹۷۵ در شهر لندن کشور انگلستان متولد شد.او در یک خانواده هنرپیشه بدنیا آمد پدرش راجر وینسلت و مادرش سالی بریج ـ وینسلت هر دو بازیگر بودند پدربزرگ و مادربزرگ مادری او الیور و لیندا بریج هم در کار تئاتر بودند و دایی او رابرت بریج در کار صحنه تئاتر مشغول به کار بود.

کیت هم در سن کم به سمت استعداد خود رفت. او در سن ۱۱ سالگی در یک پیام بازرگانی ایفای نقش کرد. تبلیغ برای پفکهای شکری ، نوعی غذای کودک.

او درس هنرپیشگی را در همان سن شروع کرد و نتیجه آن راه یافتن به دبیرستان هنر بود. در چند سال بعد او به طور مرتب در تئاتر ایفای نقش می کرد. کیت اجرا در مدرسه هنر را ادامه داد

او اولین بازی خود را در سن ۱۷ سالگی در نقش یک نوجوان در فیلم Heavenly Creatures بازی می کرد در این فیلم دو دختر نوجوان مرتکب یک قتل حیوانی می شوند اگر چه این فیلم خیلی معروف نشد ولی مورد ستایش منتقدان قرار گرفت.

نقشی که او را از یک هنرپیشه عادی به یک هنرپیشه جهانی تبدیل کرد در فیلم تایتانیک ساخته جیمز کامرون بود

کیت هنوز یک بازیگر نه چندان معروف بود. او سال بعد (۱۹۹۵) را با بازی در فیلم Sense and Sensibility گذراند. اما او با این فیلم خود را به عنوان یک ستاره مطرح کرد. او پاداش خود را با یک جایزه از آکادمی انگلیس و یک نامزدی اسکار برای هنرپیشه نقش مقابل دریافت کرد. او مسیر موفقیت را در سال ۱۹۹۶ با فیلم حملت ادامه داد.

اما نقشی که او را از یک هنرپیشه عادی به یک هنرپیشه جهانی تبدیل کرد. فیلم تایتانیک ساخته جیمز کامرون بود. (محصول ۱۹۹۷). او در این فیلم نقش رز دویت بوکاتر یک نجیب زاده لب قرمز آتشی مزاج را بازی می کرد. او در مقابل لئوناردو دی کاپریو ظاهر شد. عملکرد خوب کیت سبب شد که یک نامزدی اسکار به عنوان بهترین هنرپیشه زن نصیب او شود و او جوانترین هنرپیشه ای بود که دوباره به این افتخار می رسید.

بعد از موفقیت بیش از انتظار تاینانیک کیت وینسلت به پروژه های مستقل اکتفا کرد. در سال ۱۹۹۸در فیلم «شکسپیر عاشق» و در سال ۱۹۹۹ در فیلم آنا و پادشاه بازی کرد. کیت در سن ۲۹ سالگی چهارمین نامزدی برای یک جایزه آکادمیک را دریافت کرد و او هنوز جوانترین هنرپیشه ای است که این افتخار را دارد.

وینسلت به خاطر شوخی هایی که با بدجنسی همراه است و تعصب خانوادگی معروف است. او دو خواهر به نامهای آنا وینسلت و بس وینسلت دارد که هر دو هنرپیشه هستند. او یک برادر به نام جاش دارد.

او در سال ۱۹۹۸ با جیمز تریپلتون دستیار کارگردان ازدواج کرد. آنها در سال ۲۰۰۰ صاحب یک دختر شدند و در سال ۲۰۰۱ از یکدیگر جدا شدند. کیت در سال ۲۰۰۳ با سم مندز کارگردان ازدواج کرد و حاصل این ازدواج هم یک دختر بود.

کیت و لئوناردو دی کاپریو دوستان بسیار نزدیکی هستند. فرزندانش به لئوناردو دایی لئو می گویند او در یک مصاحبه اعلام کرد که یکسال (از آوریل ۲۰۰۶ تا آوریل ۲۰۰۷) را به خود مرخصی داده تا وقت بیشتری را با خانواده خود بگذراند.

کیت درباره پدر و مادرش می گوید: «مامان و بابا بیشتر با من دوست بودند تا پدر و مادر، آنها هیچگاه دلواپسی و تشویش برایم بوجود نیاوردند آنها به من آموختند خودم باشم.

دستمزد فیلم
۶میلیون دلار یافتن ناکجا آباد محصول (۲۰۰۴)
۳ میلیون دلار اینگما محصول (۲۰۰۱)
۴٫۵ میلیون دلار Quills محصول (۲۰۰۰)
۳٫۶ میلیون دلار Holly Smoke محصول (۱۹۹۹)

چند نمونه از دستمزدهایی که کیت دریافت کرده است.

۲ میلیون دلار

تایتانیک محصول (۱۹۹۷)

فیلم‌ها

۲۰۰۸ – جاده انقلابی ۲۰۰۸ – کتاب‌خوان ۲۰۰۶ – تعطیلات (اریس) ۲۰۰۶ – تمام مردان شاه (آن استانتون) ۲۰۰۶ – بچه‌های کوچک (سارا پیرس) ۲۰۰۵ – عشق و سیگار (تولا) ۲۰۰۴ – در جستجوی نورلند (سیلویا لولین دیویس) ۲۰۰۴ – درخشش ابدی یک ذهن پاک (کلمنتاین کروچینسکی) ۲۰۰۳ – زندگی دیوید گیل (بتسی بلوم) ۲۰۰۳ – شیرجه:فیلم (کلار) ۲۰۰۱ – اریس (اریس موردوک جوان) ۲۰۰۱ – معما (هستر والاس) ۲۰۰۰ – قلم‌پرها (مدلین لکرک=مدی) ۱۹۹۹ – دود مقدس (روت بارون) ۱۹۹۸ – مو فرفری زشت (جولیا) ۱۹۹۷ – تایتانیک (رز دویت بوکیتر) ۱۹۹۶ – هملت (اوفلیا) ۱۹۹۶ – جود (سو برایدهد) ۱۹۹۵ – احساس و حساسیت (ماریان داشوود) ۱۹۹۵ – کودکی در دربار شاه آرتور (شاهزاده سارا) ۱۹۹۴ – موجودات آسمانی (ژولیت هولم)
نامزدی و جوایز

۱۹۹۵: بهترین بازیگر نقش مکمل زن – احساس و حساسیت، (نامزد)

۱۹۹۷: بهترین بازیگر نقش اول زن – تایتانیک، (نامزد)

۲۰۰۱: بهترین بازیگر نقش مکمل زن – آیریس، (نامزد)

۲۰۰۴: بهترین بازیگر نقش اول زن – درخشش ابدی یک ذهن پاک، (نامزد)

۲۰۰۶: بهترین بازیگر نقش اول زن – بچه‌های کوچک، (نامزد)

۲۰۰۸: بهترین بازیگر نقش اول زن – کتاب‌خوان، (برنده)

گلدن گلوب ۲۰۰۹ – بهترین بازیگر نقش اول زن – جاده انقلابی (برنده)

۲۰۰۹ – بهترین بازیگر نقش مکمل زن – کتاب‌خوان (برنده)
کیت وینسلت بازیگر محبوب ایرانیان
kate winslet بازیگر محبوب و دوست داشتنی هالیوود مشهورترین اکتور زن خارجی در ایران است .

مردم ایران ایران kate را با بازی در فیلم محبوب titanic می شناسند . پخس گسترده اینفیلم و استقبال بی ثابقه ایرانیان باعث شد kate winslet شناخته شده ترین اکتور زن خارجی در ایران حداقل در سالهای بعد از انقلاب باشد به طوری که در کوچکترین شهرهای ایران هم رز (نام kate در فیلم تایتانیک) را می شناسند.
البته این بدان معنی نیست که این فیلم تنها در ایران محبوب باشد titanic غوغایی در دنیا به پا کرد و باعث محبوبیت فراوان kate winslet و leonardo dicaprio بازیگران اصلی این فیلم شد . اما گسترش این فیلم در ایران به این شکل کاملا بی سابقه بود .
با نگاهی به زندگینامه وی تفاوت حرفه ای بودن سینما در دنیا و کاملا آماتور بودن آن در ایران مشهود است . البته تفاوت سرسام آور درآمدها و هزینه ها در غرب و شرق را هرگز نباید فراموش کرد .

 
17 / 8برچسب:, :: :: نويسنده : مريم داوودي

 

 



سیف علی خان در 16 اوت سال 1970 در دهلی نو بدنیا آمد.
نام مستعار هنری وی سیفو است. سیف فرزند دو چهره ی سرشناس بود .پدرش منصور علی خان معروفترین قهرمان کریکت جهان و شارمیلا تاگور مادرش هنرپیشه ای افسانه ای بود.وی دو خواهر به نام های سوها و سبا دارد که اولی نیز بازیگر می باشد.
او در کودکی به لندن رفت تا انجا تحصیل کند .زمانیکه از لندن برگشت علاقه اش را برای ورود به بالیوود ابراز کرد و در سال 1993 وی با کمک مادرش توانست با فیلم Parampara وارد عرصه بازیگری شود.
بعد از ان وی در فیلم "عاشق آواره"بازی کرد که آن فیلم نیز در همان سال اکران شد و برای سیف جایزه بهترین بازیگر تازه وارد را به ارمغان آورد.اما اولین موفقیت اصلی سیف در این حرفه با فیلم Main Khiladi Tu Anari و Yeh Dillagi در سال 1994 بود.
در فیلم "یه دیلاگی" کاجول نقش مقابل سیف را ایفا کرد. این دو فیلم در گیشه خیلی خوب عمل کرد و از فروش بالائی برخوردار شد.
اما سیف با بازی در فیلم Dil Chahta Hai در سال 2001 به یکی از هنرپیشه های سرشناس و معتبر بالیوود تبدیل شد.و از وی به خاطر بازی استثنائی اش تقدیر به عمل آمد.


در سال 2003 به خاطر بازی برجسته اش در فیلم "شاید فردائی نباشد"( Kal Ho Naa Ho )در کنار پریتی و شاهرخ خان جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد فیلم فیر را از آن خود کرد.
همچنین در سال 2004 به خاطر بازی در فیلم هم توم ساخته کونال کهلی در مقابل رانی جایزه بهترین بازیگر سال و جایزه ملی هند به وی اهدا شد.
از دیگر فیلم های موفق سیف می شود به "امکارا"اشاره کرد.در این فیلم سیف ایفاگر نقش منفی و بازی اش بسیار قابل تحسین بود.
از دیگر فیلم های معروف سیف می توان به هم ساتی ساتی هین نقش مقابل كریشما كاپور، كیا كهنا در كنار پریتی زینتا، همیشا به همراه كاجول، دل چاهتاهه در كنار امیر خان ، شاهرخ خان، و تارا روم پوم در کنار رانی اشاره کرد.
زندگی شخصی:در اکتبر 1991 با امریتا سینگ ازدواج کرد و با داشتن دو فرزند به نامهای سارا و ابراهیم در سال 2004 از او جدا می شود.
اکنون نیز با کرینا کاپور رابطه ای عاشقانه را آغاز کرده و تصمیم دارد با وی ازدواج کند.
کارینا کاپور شاهد کاپور را به خاطر علاقه اش به سیف علی خان ترک کرد.
گفته می شود رابطه کارینا با فرزندان سیف خیلی خوب است.
سیف همسایه دیوار به دیوار ماهیما چودری است.به عطر شدیدا حساسیت دارد و اصلا از آن استفاده نمیکند.

 
17 / 8برچسب:, :: :: نويسنده : مريم داوودي

اين قسمت صرفا براي معرفي خاطرات كوچيكي از دوستان گرمابه و گلستانمه كه از بعضي ازشون جدا شدم به دلايل گوناگون و هر كدوم سرنوشت خودمونو در پيش گرفتيم

ولي هميشه به يادشون و به ياد خاطره هاي شيرينمون هستم و يادگاري هاشون در دفترجه خاطرات ذهنم ثبت شده تا ابد اميدوارم هر جاي اين كره خاكي هستند كيفشون كوك و چهار ستون بدنشون سالم و زير سايه الطاف الهي باشند ممكنه الان در حال خواندن اين مطلب باشند ميخوام بهشون بگم هميشه در

قلبم خواهند ماند و خيلي دوستشون دارم تا آن روز كه در خاك شود منزل من اسامي دوستان صميميم رو از زمان آشنايي مينويسم

 

شيوا فرخزاد(ازاول ابتدايي تا كلاس پنجم) دختر مؤدبو خوش خنده اي بود

 

راضيه تيموري و نسيم جودكي(كلاس چهارم به ما ملحق شدند) نسيم دختر تيز و چابكي بود و هميشه در بازي (وسطي)هيچ كس نميتونست با توپاونو بزنه و همه رو خسته ميكرد راضيه هم با دست چپ ميتونست بنويسه هم با دست راست ولي من فقط با دست چپ ميتونستم بنويسم و با همديگه

 رقابت درسي داشتيم چه جورررررررررررنگو و نپرس!!!!!!!!!!

 

اول راهنمايي(راضيه علايي و فاطمه مرادي فر) هميشه همديگرو مسخره ميكرديم واولاي سال اين دو تا در امتحان علوم نمرشون از من بيشتر شد

 ولي من جبران كردمو صدر نشين نمرات در همه درسا شدم.

 

ليلا معمر(دوم راهنمايي تا سوم دبيرستان)صداي خيلي خوبي داشت هميشه در آنتراك كلاسي واسه ي من آواز مي خوند به به!!!و شيرين زبون و خوش خنده كلاس به شمار ميرفت وجونم واستون بگه كه كلا باهاش شاد بودم و اينكه در برنامه صبحگاهي برنامه ها توسط خودمون اجرا ميشد« ليلا:قرآن توسط مريم داودي ،مريم:مقاله توسط ليلا،ليلا:سخنان حكيمانه توسط مريم،مريم:دعاي فرج نوسط ليلا و به همين منوال ادامه داشت» و اينكه وقتي سوم راهنمايي رئيس شوراء شدم چون كه خيلي دوستش داشتم اونو همه كاره مدرسه كردم  اما داد خيلي ها دراومد ولي عادي شد «يك روز آرام بعد از طوفان»

 

و بريم سراغ دوست گلم (سوم راهنمايي و اول دبيرستان و بسيجي )

فاطمه بيرانوند نسب : عزيزمه ،خيلي بد شانسي مي آورديم اما ولش كن نمي  خوام بگم در اردو هايي كه با بسيج مي رفتيم از جمله در روز سرد زمستاني به حرم مقدس حضرت معصومه(س) خوب ما مجبور بوديم كه چادر بزنيم و چون هنوز چادر گرفتنو بلد نبوديم  در گودال هايي كه از اب پر شده بودم هنگام دويدن و رفتن به مهديه چادر ها نقش بر زمين مي شدند اما خدا رو شكر ديگه الان بلديم چادر بگيريم (من كه از آبجي فاطمه ياد گرفتم) و انكه در مهديه هنگام خواب من وآبجي زينب وفاطمه و آبجي زهراش راستي تا يادم نرفته بگم كه"آبجي ديگري فاطمه كه اسمش مهرنوشه و من خيلي دوستش دارم و فكر كنم الان بايد كلاس اول باشه خيلي بامزه حرف ميزنه" از ترس فرمانده پايگاه (خانم حسين زاده كه عشق هممون بود) زير پتو ميرفتيمو زير زيركي با هم صحبت ميكرديم كه مبادا مزاحم ديگران بشيم.و...

 

مريم جمشيدي(اول راهنمايي تا سوم دبيرستان) :بجه هاي در س خون كلاس بوديم و يه ريز با همديگه صحبت ميكرديم و در مواقع حساس در كتاب هاي همديگه صحبتامونو مينوشتيم يه خاطره با مزه بگم يه روز  يكي از شيطنت هامون اين بود كه كفش هاي همديگرو چنج كرديم  و  در همان لحظه دبير رياضيمون هر دومونو صدا زد ما هم رفتيم با كفش هاي لنگه به لنگه  در همون لحظه كلاس از خنده منفجر شد البته منفي هم گرفتيم ولي خوب به خاطر اعتباري كه پيش دبير هاي محترم داشتيم تاثيرشون نميدادندوخاطره هاي ديگه كه بماند.

 و حالا ميرسيم به دوستي كه از دوم دبيرستان تا به الان با هم هستيم  فاطمه براتي و با افتخار ميگم كه بسيجي فعال هم هستيمو هههههههههههي زيست ميخونيم (تجربي ها)ميدونند و ازتون ملتمسانه ميخوام براي موفقيتمون در كنكور 92 دعا كنيد تا شايد نتايج اين همه زيست خوندنمون به ثمر برسه...آمين

اين بود خاطرات منو دوستانم البته من دوستاي گل ديگه هم داشتمو دارم مثل خانم ها :سحر دالوند ،رويا مدهني،زهرا پاپي،فاطمه محمدي مطلق،مرجان محمدي پناه –شكوفه ناصر پور-مهناز شمسه-زهرا قائدرحمت-سبا بيرانوند-فاطمه بيرانوند-فاطمه شهنشاهي-فاطمه كشوري ودوستان گل ديگه كه اگه اسمشون از قلم افتاده به بزرگي خودشون ببخشيد.

 
17 / 8برچسب:, :: :: نويسنده : مريم داوودي

 

 

 

ام:رانی موکرجی
لقب:ملکه بالیوود

نسبت هنری:

پدر:راما موکرجی ،کارگردان بازنشسته بنگالی
مادر:کریشنا ،خواننده فیلم های بالیوود
برادر:راجا موکرجی،تهیه کننده و به تازگی کارگردان
دختر عمو:کاجول،یکی از بازیگران معروف بالیوود


رانی در ۲۱ March  سال ۱۹۷۸ درشهر بنگال کشور هندوستان و در يک خانواده سينمايی متولد شد .وی در سال 1996 با بازی در فیلم Raja Ki Aayegi Baraat (سور و سات عروسی راجا می آيد) ، به کارگردانی سلیم اختر،وارد عرصه بالیوود شد..دختر بامزه کریشنا و رام موکرجی که تقریبا تمام خاندانش جایی در این صنعت دارند.جوی موکرجی ،شوموکرجی ،کاجول،تانوجا،بیسواجیتا،موشمی ،جاترجی و ...گویی این ها از همان بدو تولد در هند در این عرصه بوده اند پس جای تعجبی نداشت اگر رانی او هم وارد عرصه رقابت بشود چرا نباید او را بازی می دادند؟ با چهره ای که یک دختر بنگالی را تداعی می کرد ،اما حرفه اش تا مدتها هیچ سکوی پرتابی نداشت .
 
 امروز او به شدت و به جدیت روی حرفه اش متمرکز شده است او می خواهد تا چیزی را که همیشه می خواسته بدست بیاورد یعنی نقشی که مال هیچ کس نباشد ،نقشی که بتواند اثر گذار باشد اکثر آثارش ا در کنار گوویندا ایفا کرده و بدشانسی اینجاست که در آثار گویندا جایی برای عرض اندام یک قهرمان زن وجود ندارد.وی تصمیم گرفت  دانشگاه را رها کند تا تمام وقت اش را صرف حرفه اش کند اما بعد از شکست این فیلم در گیشه ، مجبور شد تا دوباره به  دانشگاه برود و تحصیلاتش را تکمیل کند.اندکی بعد از اتمام تحصیلاتش  دوباره در صدد برآمد تا شانس خود را امتحان کند و در فیلم "غلام"در کنار امیر خان ایفای نقش کرد.رانی با بازی قابل توجهش در این فیلم توجه بسیاری را به خود جلب کرد.بعد از آن رانی مهمترین نقش عمر هنری اش را ایفا کرد.
(ودوست خانوادگی)از اودعوت به بازی درفیلم اش کرداماپدرش سخت با این قضیه مخالفت کرد.دلیل اش این بودکه رانی هنوز سن و سالی نداشت ووقت ان نرسیده بودکه وارد دنیای حرفه ای سینما شود.به جای اواورمیلا ماتوندکاراین نقش رابازی کرد.دوسال بعدسلیم اختر دوباره بایک دعوت تازه به سراغ رانی رفت.رانی باپدرش بحث ومذاکره ی زیادی کردتارضایت اورابرای بازی دراین فیلم(راجاکی آیگی بارات)گرفت.
امافیلم درگیشه شکست سختی خوردورانی دوباره به دانشگاه برگشت تاتحصیلات اش راادامه دهد.کارکتردانلدداک راخیلی دوست داردوتایتانیک فیلم موردعلاقه اش است.اتفاقی می افتد(1998) اودرسال نمایش اش درهندفروش بیشتری ازتایتانیک کرد.تنها بازیگرهندی است
که دریک سال و درمراسم معتبر سینمایی فیلم فیر در سال 2005 همزمان دوجایزه ی بهترین بازیگرزن نقش اول ومکمل راگرفت. درکناربازیگری درفعالیت های خیرخواهانه به نفع بچه ها ومعلولین هم شرکت دارد .سال 2005 درسه فیلم بسیار معتبر وموفق بونتی،بابلی وقیام بازی کرد.تا به حال بیش از 60 جایزه ی مختلف بازیگری را دریافت کرده است.

براي  ديدن عكس لطفا به ادامه مطلب مراجعه كنيد



ادامه مطلب ...
 
17 / 8برچسب:, :: :: نويسنده : مريم داوودي

عكسي از اوج بد حجابي دختر جوان در تهران

براي ديدن عكس لطفا به ادامه مطلب برو



ادامه مطلب ...
 
17 / 8برچسب:, :: :: نويسنده : مريم داوودي



اگر زن يا مرد داراي ( اخلاق) باشند پس مساوي هستند با عدد يك =1
اگر داراي (زيبايي) هم باشند پس يك صفر جلوي عدد يك ميگذاريم =10
اگر (پول) هم داشته باشند دوتا صفر جلوي عدد يك ميگذاريم =100
اگر داراي (اصل و نسب) هم باشند پس سه تا صفر جلوي عدد يك ميگذاريم =1000
ولي اگر زماني عدد يك رفت (اخلاق) چيزي به جز صفر باقي نمي ماند و صفر هم به تنهايي هيچ نيست
پس ان انسان هيچ ارزشي نخواهد داشت

 
17 / 8برچسب:, :: :: نويسنده : مريم داوودي

GetBC(18);

 
16 / 8برچسب:, :: :: نويسنده : مريم داوودي


 

 

 

از همان روز اول كه امدي بوي رفتن مي دادي!

نگو نه كه دسته ي چمندانت را محكم تر از

دستان من گرفته بودي...!

 
16 / 8برچسب:, :: :: نويسنده : مريم داوودي

يادي از امام زمان (عج)

 

 

 

احمد بن راشد نقل مي كند يكي از برادران ديني از اهالي مداين ،برايم

نقل كرد :با يكي از دوستان در سفر حج بوديم ناگهان جواني را ديديم

كه در مكاني نشسته و لباس خوب و زيبايي پوشيده است و كفش زرد در

پا دارد.



ادامه مطلب ...
 
16 / 8برچسب:, :: :: نويسنده : مريم داوودي



ازم پرسيد چقدر دوستم داري اصلا دوستم داري گفتم اره گفت: ثابت كن

 

 

گفتم چه جوري گفت تيغو بردار و رگتو بزن گفتم مرگ و زندگي دست خداست

 

 

گفت پس دوستم نداري منم تيغو برداشتم و رگمو زدم وقتي كه اروم داشتم تو بغلش جون ميدادم

 

آروم تو گوشم گفت: اگه دوستم داشتي تنهام نمي ذاشتي...

 
16 / 8برچسب:, :: :: نويسنده : مريم داوودي

 



ما معتقديم كه عشق سر خواهد زد

 

بر پشت ستم كسي تير خواهد زد

 

سوگند به هر چهارده آيه نور

 

سوگند به زخم هاي سرشار غرور

 

اخر شب سرد ما سحر مي گردد

 

مهدي به ميان شيعه برمي گردد

 



ادامه مطلب ...
 
16 / 8برچسب:, :: :: نويسنده : مريم داوودي

 

 


كدام سوره يك دوازدهم قرآن را در خود جاي داده است؟سوره بقره

 

 

كدام سوره به اخلاق و ادب معروف است ؟سوره حجرات

 

 لطفا به ادامه مطلب مراجعه كنيد...

 



ادامه مطلب ...
 
16 / 8برچسب:, :: :: نويسنده : مريم داوودي


ماهيان از تلاطم دريا به خدا شكايت كردند

 

و

چون دريا آرام شد خود را اسير تور صيادان

 

يافتند

تلاطم هاي زندگي حكمتي از خداوند است

 

پس

از خدا بخواهيم دلمان آرام باشد نه درياي

 

دورو برمان...


 
16 / 8برچسب:, :: :: نويسنده : مريم داوودي

بيوگرافي انريكه ميگوئل ايگلسياس پريسلر

 

انریكه با نام كامل(Enrique Miguel Iglesias Preysler)

انریكه میگوئل ایگلسیاس پریسلر ، پسر خولیوایگلسیاس

(Julio Igesias) خواننده معروف اسپانیایی است . انریکه ازكودكی

رابطه چندان صمیمانه ای با پدرش نداشت زیرا او بیشتر وقتش

را در خارج از منزلبود و همچنین انریکه از اینکه مادرش تنها زن

زندگی پدرش نیست ناراحت بود و این شیوهرا نمی پسندید . او

در 8 می سال 1975(18 اردیبهشت 1354) در مادرید اسپانیا بهدنیا

آمد .مادرش روزنامه نگاری به نام Isabel Preysler Arrastria بود

وهنگامی كهانریکه تنها 8 سال داشتاز پدرش جدا شد .

او همچنین یک خواهر و یک برادربزرگ تر از خودش به نامهای

Julia Jose Iglesias Preysler و

"Maria Isabel `Chabeli` Iglesias Preysler " دارد به اضافه دو

خواهر ناتنی به نام های Tamara Falco Preyslerو 

Ana Boyer Preysler و دو برادر ناتنی بهنام های

Alejandro Iglesias و Rodrigo Iglesias .

 

بعد از جدایی والدینش ازیكدیگر، انریكه با خواهر و برادرش همراه

پدرشان به آمریكا مهاجرت كردند و در میامیساكن شدند .

 
16 / 8برچسب:, :: :: نويسنده : مريم داوودي

 

 

به نظرت::

 

گورخر سفیده با خط های مشکی؟؟؟

یا

مشکی هست با خط های سفید؟؟؟

 

اگه میدونی حتما جواب بده....... . .

 

 

 

تفکرات سگ و گربه ای

 

طرز تفکر یک سگ: این آدما به من غذا میدن، نوازشم میکنن، دوسم دارن. پس حتما اونا خدای من هستند

 

طرز تفکر یک گربه: این آدما به من غذا میدن، نوازشم میکنن، دوسم دارن. حتما من خدای اونا هستم

 

اگر خوب به این جملات فکر کنید، انسان ها هم از همین نوع تفکرها برخوردار هستند. عده ای خودشون

 

رو به خاطر توجه و محبت دیگران مدیون تصور می کنند و عده ای به خاطر همین موضوع دچار خود بزرگ

 

بینی های کاذب میشن.

 

 

معنی واقعی دوستی....

دوستی،

 

ایستادن زیر باران و خیس شدن با هم نیست...!!!!

 

دوستی ان است

 

که یکی برای دیگری چتری شود

 

و او هیچ گاه نفهمد که چرا خیس نشد...!!!!

 
16 / 8برچسب:, :: :: نويسنده : مريم داوودي

 

 

 

 

 

 

نام:هــرتیــک روشــن

تاریخ تولد : دهم ژانویه سال ۱۹۷۴

 

محل تولد : بمبئی هندوستان

 

نام پدر : راکش روشن

 

نام مادر : پینکی خانا

 

نام خواهران : یک خواهر بزرگتر از خود دارد که سونیا

 

وضعیت تاهل : متاهل

 

نام همسر : سوزان خان

 نام اولین فیلم : کاهو ناپیارهه

 

نسبت هنری :

 

پدر او راکش روشن هنر پیشه قدیمی بوده است و در حال حاضر کارگردان و تهیه کننده است .

 

همسر او سوزان خان و برادر همسر او زاید خان و پسر عموی همسر او فردین خان

 

 هنرپیشه هستند و پدر همسر او سانجی خان فیلم ساز و بازیگر قدیمی است و

 

 مادر همسر او زرین خان طراح لباس است .

 

زندگی نامه :

 

راکش روشن پدر هرتیک روشن هنرپیشه قدیمی سینما بود که سال ها قبل و

 

در کنار آمیتاب باچان و ریشی کاپور و جیتندرا و ... کار می کرد اما او هیچ گاه ستاره

 

 لطفا به ادامه مطلب مراجعه نماييد.

 
16 / 8برچسب:, :: :: نويسنده : مريم داوودي

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دوستداران مصطفی زمانی

(عشق مقدس است و عاشق اهل خیانت نیست.)
بیوگرافی.
اينم يك بيوگرافي كامل


1- نام : مصطفی

2- نام خانوادگی : زمانی

3- تاریخ تولد : 30/3/1361

4- اصلیت : شمالی

5- تابعیت : ایران

6- اولین نقش : یوسف پیامبر (ع)
 

- تحصیلات : کارشناسی مدیریت صنعتی

8- محل زندگی : تهران

9- پیش از این از رویارویی با خبرنگاران احساس خوبی نداشته

 


10- از عنوان کردن حرف های تکراری بیزار است

11- اعتماد به نفس زیادی دارد

12- می دانست نقش حضرت یوسف (ع) سر و صدای زیادی می کند

13- آدم محتاطی است

14- 99 درصد از آشنایان او را نسبت به مطبوعات دچار دلهره کرده اند

15- از بچگی عاشق بازیگری بوده است

16- وقتی وارد دانشگاه شد به بازیگری در تئاتر پرداخت

17- معتقد است فضای رشد و پیشرفت برای جوانان و نوجوانان علاقه مند در شهرستان ها کم و محدود است .

18- میان بازیگران مرد محمد رضا فروتن را خیلی دوست دارد

 


19- به نظر او هدیه تهرانی هنرپیشه ی تاثیر گذاری است

20- بازی فروتن و تهرانی را در «قرمز» خیلی دوست دارد

21- از طریق دوستش متوجه شد برای سریال حضرت یوسف (ع) به دنبال بازیگر هستن

22- ابتدا هیچ شانسی برای خود قائل نبود

23- کارگردان سریال وقتی عکس او را دید برای دادن تست خبرش کرد

24- گویا از بین سه هزار نفر برای ایفای نقش انتخاب شده است

25- روز اول تست خیلی هول شده بود و دیالوگ های خود را فراموش کرد

26- پیش از تست دوم کتاب « یوسف در آینه تاریخ » را خواند

27- بعد از تست دوم قرار دادی 6 ماهه امضا کرد

28- برای ایفای بهتر نقش به کلاس های بازیگری ، سوارکاری و بدن سازی رفت .

29- بخاطر فشار های حاکم بر فضای کار دو بار از همکاری با گروه انصراف داد

30- معتقد است «سلحشور»کارگردان کار پای او ایستاد !

31- خود را مدیون صداقت و اعتماد سلحشور می داند

32- اولین پلان را 8 بهمن 1383 بازی کرد

33- بازیگر نقش نوجوانی حضرت یوسف (ع) پسر عمویش مصطفی زمانی است

34- کتایون ریاحی را بهترین انتخاب برای نقش زلیخا می داند

35- هیچ کس بدون گریم او را نمی شناسد

36- در باشگاه بدن سازی با محمد رضا فروتن آشنا شد

37- آرزوی بازی با مرحوم شکیبایی را داشت

38- بسیار احساساتی است

39- بازیگری را بسیار دوست دارد

40- امیدوار است بازی در نقش یوسف ویترین خوبی برای او باشد

41- اجازه ی بازی در کلاه پهلوی را نداشت

42- هنوز ازدواج نکرده و مجرد است

43- طبق قرار داد تا پایان پخش سریال یوسف پیامبر (ع) حق بازی در هیچ فیلم یا سریالی ندارد

44- معتقد است محمد رضا گلزار حقش بوده که دارای چنین جایگاهی در سینما شود

45- پارسا پیروز فر را هنرپیشه ای باسواد می داند

46- از نظر او حامد بهداد دوست داشتنی و عجیب است

47- علی دایی را سمبول اراده می دانددوستداران مصطفی زمانی

(عشق مقدس است و عاشق اهل خیانت نیست.)

 
16 / 8برچسب:, :: :: نويسنده : مريم داوودي

 

 

 


عصر يك جمعه دلگير دلم گفت بگويم بنويسم كه چرا لحظه ي

 

 

باران نرسيده؟و هر كس كه دراين خشكي دوران به لبش جان

 

نرسيده است؟به ايمان نرسيده است؟و غم

 

عشق به پايان نرسيده است؟بگو حافظ دلخسته ز شيراز بيايد

 

بنويسد كه هنوزم كه هنوز است چرا يو سف گمگشته به

 

كنعان نرسيده است؟چرا كلبه احزان به گلستان نرسيده است

 

؟دل عشق ترك خورد،گل زخم نمك خورد،زمين مرد،زمين

 

مرد،خداوند گواه است دلم چشم به راه است و در حسرت يك

 

پلك نگاه است،ولي حيف نصيبم فقط آه است و همين اه

 

خدايا برسد كاش به جايي برسد كاش صدايم به صدايي...عصر

 

اين جمعه دلگير وجود تو كنار دل هر بيدل آشفته شود

حس تو كجايي گل نر گس؟

 


 

 


 

 
16 / 8برچسب:, :: :: نويسنده : مريم داوودي

 


 

اس ام اس و متن های بسیار زیبا با موضوع خداوند

 


هزار مرتبه کردم فرار و دیدم باز

تو از کرم به من آغوش خویش کردی باز

به لطف و رحمت و عفو و کرامتت نازم

که می‌کشی تو ز عبد فراری خود ناز . . .

.

.

.

الله تویی و ز دلم آگاه تویی  / درمانده منم دلیل هرراه تویی

گرمورچه ای دم زند اندر ته چاه  / آگه زِ دَمِ مورچه و چاه تویی . . .

.

.

.

خداوندا

برای همسایه که نان مرا ربود، نان

برای عزیزانی که قلب مرا شکستند، مهربانی

برای کسانی که روح مرا آزردند، بخشش

و برای خویشتن خویش ، آگاهی و عشق می طلبم . . .

.

.

.

من گرچه سیه روی و بدم یا الله

از درگه خود مکن ردم یا الله

گفتم که من و این همه عصیان چه کنم؟

گفتی که بیا من آمدم یا الله . . .

.

.

.

روزی روزگاری خدا ما را آفرید ، تا آدم باشیم

قصه ما به سر رسید . خدا به خواستش نرسید . . .

..

.

چه بسیار نعمت های خداوند که

تنها در رگی

خانه گزیده اند.

کتاب نیایش پیامبر(ص)

.

.

.

خداوندا، خداوندا

قرارم باش و یارم باش

جهان تاریکی محض است

می‌ترسم

کنارم باش

.

.

.

خدایا

من بی تو دمی قرار نتوانم کرد

احسان ترا شمار نتوانم کرد

گر بر تن من زبان شود هر مویی

یک شکر تو از هزار نتوانم کرد . . .

.

.

.

ای آنکه طلبکار خدائی، به خودآ / از خود بطلب، کز تو، خدا نیست جدا

اول به خودآ، چون به خودآئی، به خدا / اقرار نمایی، به خدائی خدا . . .

.

.

.

ای خدایا از بَرِ هر حکمتت ، حکمت درست

لیک , دل از بر تنها شدن حکمت نَجُست . . .

.

.

.

خدای من خداییست که دست گیر است نه مچ گیر!

دستم را میگیرد همان طور که هستم!

بدون پیش شرط

همین و بس . . .

.

.

.

معبودا

به بزرگی آنچه داده ای آگاهم کن تا کوچکی آنچه ندارم نا آرامم نکند . . .

.

.

.

ما که از ترس خدا او را عبادت می کنیم / بر تعصب های خود یک عمر عادت می کنیم

هر نمازی با خودش تجدید بیعت کرده و / ساعتی دیگر به او راحت  خیانت می کنیم

ما که مغروریم ازاینکه مسلمان زاده ایم / با طلبکاری ، تقاضای شفاعت می کنیم

.

.

.

تو تکراری ترین ” حضور ” روزگار منی

و من عجیب ؛ به آغوش تو

از آن سوی فاصله ها

خو گرفته ام . . .

.

.

.

چه زیباست هنگامی که در اوج نشاط و بی نیازی هستی دست به دعا برداری . . .

.

.

.

خدایا مرا ببخش

بابت هر آنچه کردم و نباید

و هر آنچه نکردم و باید . . .

.

.

.

چاره ی ما ساز که بی یاوریم / گر تو برانی به که روی آوریم؟

پیش تو گر بی سر و پا آمدیم / هم به امید تو ، خدا آمدیم . . .

.

.

.

عمری به جز بیهوده گفتن سر نکردیم / تقویمها گفتند و ما باور نکردیم

دل در تب لبیک تاول زد ولی ما / لبیک گفتن را لبی هم تر نکردیم

اللهم لبیک

.

.

.

میخوانمت در بلندی که خودت بلند ترینی

میخوانمت به مهربانی که خود مهربان ترینی

میدانمت به رحمتت که خودت رحیم ترینی

میدانمت به بزرگی که خودت بزرگترینی

همه این میخوانمت ها و میدانمت ها بهانه ای هست

تا بگویم خدایا دوستت دارم ، من خدا را دارم!

.

.

.

کوله بارم بر دوش سفرى مى‎ ‎باید،سفرى تاته تنهایى محض

هرکجا لرزیدى،از سفر ترسیدى ، فقط آهسته بگو: من خدا را دارم!

.

.

.

.

خدایا ، آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم

و آنگونه بمیرانم که به وجد نیاید کسی از نبودنم . . .

(کورش بزرگ)

.

.

.

یادمان باشد پیمانى راکه در طوفان با خدا مى بندیم

در آرامش فراموش نکنیم . . .

.

.

.

به خدا گفتم : به من همه چیز بده ، تا از زندگی لذت ببرم

خداوند فرمود : به تو زندگی دادم تا از همه چیز لذت ببری . . .

.

.

.

یک دانه بذر میلیون ها دانه را با خود دارد. آیا وفور وغنای هستی را می بینی؟

خداوند در وجود ما هم “روحش” را به امانت گذاشته است

این همان “دانه الهی” است که باید آنرا با عشق و ایمان آبیاری کرد تا شکوفا گردد

.

.

.

معبودم!

متبرکم گردان به نامت

متبلورم گردان به عبادتت

متذکرم گردان به ذکرت

مرحمتم گردان به رحمتت

.

.

.

چه خود ساخته هایی که مرا سوخت ، و چه سوختن هایی که مرا ساخت

ای خدای من ، مرا فهمی عطا کن ، که از سوختنم

ساخته ای آباد از من بجا ماند . . .

.

.

.

.

خدایا ، حکمت قدم هایی را که برایم بر میداری بر من آشکار کن

تا درهایی را که بسویم می گشایی ، ندانسته نبندم

و درهایی که به رویم میبندی ، به اصرار نگشایم . . .

.

.

.

خدایا به فرشتگانت بسپار در لحظه لحظه نیایش خویش

دوستان مرا از یاد نبرند . . .”

.

.

.

خدا گوید : تو ای زیباتر از خورشید زیبایم

تو ای والاترین مهمان دنیایم

شروع کن ، یک قدم با تو

تمام گامهای مانده اش با من . . .

.

.

.

به خدا تا اندازه ی امیدوار باش که جرات گناه کردن پیدا نکنی

و از اون تا اندازه ی بترس که از رحمت اون ناامید نشوی . . .

ا

 

 
16 / 8برچسب:, :: :: نويسنده : مريم داوودي

 

 

 

 

 

 

 

قرآن به جز از وصف علي آيه ندارد


ايمان به جز از حب علي پايه ندارد


گفتم بروم سايه لطفش بنشينم


گفتا كه علي نور بود سايه ندارد

 

دوست من دوستدار علی علیه السلام !

سلام بر تو و آنکه دوست می داری!


می دانی که همه جا سخن از علی علیه السلام است. این روزها از نام مولایمان حیدر کراربر در و دیوار نوشته و گفتار بسیار می بینی.

آری.... نامی آشنا که از هر نامی با آن آشناتری؛ چندان که شاید به یاد آوردی که هنوزنمی توانستیم پدر و مادرمان را صدا بزنیم یا حتی اسم خود را درست تلفظ کنیم که این نام را شناختیم .

چه می دانم؟ .... شاید نام خودت هم علی باشد؛ نامی که پدر از سر عشق به مولا بر تو گذاشته و چه بسا که مادر- در لالایی هایی که برایت داشته- با زمزمه علی بذر محبتش را در دلت کاشته باشد.

یادت می آید که در همان خردسالی و نوپایی ، هرگاه بر زمین می خوردیم ، پدر یا مادر یا حتی پدربزرگ و مادربزرگمان – با هزاران شوق و عشقی که به آموختن نام او به کودکش داشتند- می گفتند یا علی؛ بگو : یا علی و بلند شو!

.... و ما چنین برخاسته و بلند شدیم و با یاد و عشق علی علیه السلام بالیدیم و بر همه می بالیدیم که:  مولایمان علی است.



 

 
16 / 8برچسب:, :: :: نويسنده : مريم داوودي

 

 

 

 

هميشه دليل شادي كسي باش نه قسمتي از شادي كسي

و


هميشه قسمتي از غم كسي باش نه دليل غم كسي


دكتر علي شريعتي

 

 

 

 

 

ما را تو صفا ده به صفاي صلوات


همراه ملك شو به نواي صلوات


گلزار بهشت است بهاي صلوات


گويي همه جا هست صداي صلوات


خواهي كه شود مشكلت آسان ،اينك


بفرست بر احمد و آلش صلوات...

 

 

صفحه قبل 1 صفحه بعد